اعلام وضعیت - شنبه شانزدهم دی ۱۳۹۶
اما تو نیستی ! - پنجشنبه نوزدهم اسفند ۱۳۹۵
جواب به یک خواننده ی عزیز ! - پنجشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۵
یک عاشقانه ی آرام‌ پدر پسری - دوشنبه چهارم بهمن ۱۳۹۵
ماهیا اشک می ریزن - پنجشنبه سی ام دی ۱۳۹۵
آی سرنوشت ! پاشو ! - شنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۵
جناب زیتون خان - شنبه هجدهم دی ۱۳۹۵
هوا را از من بگیر ، خنده ات را نه ! - شنبه یازدهم دی ۱۳۹۵
جهان به اعتبار خنده ی تو زیباست - دوشنبه ششم دی ۱۳۹۵
من یلدام ، شب دور از خورشید ... - پنجشنبه دوم دی ۱۳۹۵
صرفا جهت یادآوری - دوشنبه یکم آذر ۱۳۹۵
از اینجا که دور از توست ... - پنجشنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۵
انسان در آفرینش اضداد مانده است ... * - دوشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۵
دربست ، دامنه های دماوند - دوشنبه چهارم مرداد ۱۳۹۵
مرا می شنوی یار مهربان ؟ - سه شنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۵
مهربان ترین بیست ثانیه ی این روزهام - جمعه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۵
این که می گویی می خواهمت ، شیرین است - پنجشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۵
تو جایزه ی منی مهربان - یکشنبه بیستم تیر ۱۳۹۵
یه همچین زوج مذهبی ای هستیم ما ! - یکشنبه سی ام خرداد ۱۳۹۵
تو فکر یک سقفم ! - جمعه بیست و هشتم خرداد ۱۳۹۵
باز ذهن خل و چل من به کار افتاد ! - پنجشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۵
ها ! من هم حسادت بلدم خب ! - چهارشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۵
سر دو راهی می شینم ، خودمو تنها می بینم - سه شنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۵
از بی خوابی های یک محکوم به مرگ - شنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۵
این شغل سخت دوست داشتنی : سلام ! هستمت ! - پنجشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۵
یک شبانه‌ی سه اپیزودی - یکشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۵
ناگهان یادت میفتد که همیشه خیلی زود دیر شده است * - پنجشنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۵
دوستانی بهتر از آب روان - سه شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۵
تقبل الله - جمعه هفتم اسفند ۱۳۹۴
از آشنایی با خودم خوش وقتم - دوشنبه سوم اسفند ۱۳۹۴
بر گشتم ، همینجایی که دیگه میلان نیست ! - یکشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۴
برمی گردم ... - یکشنبه یازدهم بهمن ۱۳۹۴
از چالش های یک عدد روشن فکر مآب با یک عدد برادرزاده ی عاشق مرفه بی درد بودن ! - سه شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۲
من یک چشم خیلی بزرگم که خیلی می بینم ؛ اما کسی مرا نمی بیند ! - شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲
شعر که از تنت برود ، از جانت برود ، خودت هم یادت می رود ... یادت می روی ... - دوشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۲
وقتی پرتقال خونی تبدیل به یکی از مهم ترین چالش های من و مامانم بشود - یکشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۲
هشدار:این نوشته پر از سه نقطه و علامت سوال و تعجبه.اگر ناراحتی قلبی، روانی یا چشمی دارید،نخوانید - شنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۲
سلامم را تو پاسخ گوووووووووووووووی - شنبه پنجم بهمن ۱۳۹۲
ای کاش زنانگی جور دیگری خودش را فریاد می زد . جور بهتری ... - پنجشنبه سوم بهمن ۱۳۹۲
دغدغه های یک مرفه مآب بی عار و بی درد از برای زیارت آمیش ها - چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۲
خوندن یه خبر خوب . امیدواری برای خبرای خوب تر - شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲
خب نکن ! تو قرون وسطا نبودن ، معنی ش این نیست که زن رو فقط با بیکینی تصور کنی ! - پنجشنبه دوازدهم دی ۱۳۹۲
من فقط یک دست دارم . یک دست که می تواند یقه ی فقر را بگیرد و بچسباندش به دیوار - چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۹۲
درسته وبلاگم رسانه نیست ، ولی وظیفه حکم می کنه یه سری توضیحاتی رو ایفاد نماییم ! - سه شنبه دهم دی ۱۳۹۲
وقتی تصویر من را توی چشم گولو و دوستان می خواهید ببینید - یکشنبه هشتم دی ۱۳۹۲
من هفده ساله بودم و مربی آموزش پرورش و شاگرد کلاس های شلوغ پلوغ آتلیه کنکور هنر ... - سه شنبه سوم دی ۱۳۹۲
خوبه دوستیامون به این چیزا بند نیست ، و الا این دوستی 14 سال ادامه پیدا نمی کرد :( - دوشنبه دوم دی ۱۳۹۲
در من مردی هست که به زن بودن دیگران حسودی می کند - یکشنبه یکم دی ۱۳۹۲
فردای قیامت این سرنوشت شرمنده ی من و جماعت مردان نیک خواهد شد . ببین کی گفتم . - جمعه بیست و نهم آذر ۱۳۹۲
این که می گن اسم آدم ممکنه سرنوشت آدمو رقم بزنه ، راسته ها ! - پنجشنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۲